یک آیه ، یک تفسیر : قیامت وعده حق الهی
بسم الله الرحمن الرحیم
وَاتَّقُواْ یَوْماً لَّا تَجْزِى نَفْسٌ عَن نَّفْسٍ شَیْئاً وَلَا یُقْبَلُ مِنْهَا شَفَعَةٌ وَلَا یُؤْخَذُ مِنْهَا عَدْلٌ وَلَا هُمْ یُنصَرُونَ (البقرة/۴۸)
و بترسید از روزى که هیچ کس چیزى (از عذاب خدا) را از کسى دفع نمى کند و هیچ شفاعتى از کسى پذیرفته نمى شود، و از کسى غرامت و بدلى گرفته نشود و یارى نخواهند شد.
تفسیر نور (حجت الاسلام و المسلمین قرائتى)
نکته ها:
در این آیه به برخى باورهاى غلط و امیدهاى نابجاى یهود، اشاره شده است. آنان گمان مى کردند که در روز قیامت اجدادشان، شفیع آنان خواهد شد. چنانکه بت پرستان، بتها را شفیع خود مى پنداشتند. برخى از آنان قربانى کردن را کفّاره ى گناهان دانسته و اگر پول نداشتند، یک جفت کبوتر را سر مى بریدند. گروهى از آنان به همراه مرده، طلا و زیورآلات دفن مى کردند تا مرده به عنوان جریمه ى گناهانش بپردازد.
غافل از آنکه قیامت بر خلاف دنیاست، که برخى با پول و پارتى و یا حمایت گرفتن از قدرتها، بر مشکلاتشان پیروز مى شوند.
در روز قیامت، تمام سبب ها قطع؛ «تقطّعت بهم الأسباب»(۱) و نسبتها محو؛ «فلا أنساب بینهم»(۲) و زبان عذرخواهى بسته مى شود؛ «فلا یؤذن لهم فیعتذرون»(۳) مال و فرزند کارآیى ندارند؛ «لا ینفع مالٌ و لا بنون»(۴) و خویشاوندى نیز ثمرى ندارد؛ «لن تنفعکم أرحامکم»(۵) قدرتها پوچ مى شوند؛ «هلک عنّى سلطانیه»(۶) و شفاعت بدون اذن خداوند پذیرفته نمى شود؛ «و لا یشفعون الاّ لمن ارتضى»(۷) و فدیه پذیرفته نمى شود. «لایؤخذ منکم فدیه»(۸)
بحثى درباره شفاعت
شفاعت از کلمه «شفع» به معناى جفت است، یعنى افرادى که مایه اى از ایمان و تقوى و عمل داشته و در آن روز کمبودى دارند، لطفى به آن مایه ها اضافه مى شود و در اثر جفت و همراه شدن با لطف اولیاى الهى، از قهر خداوند نجات مى یابند. بنابراین شفاعت، تنها شامل کسانى مى شود که تلاشگرند، ولى در راه مانده اند و نیاز به قدرتى دارند که در کنار آنان باشد.
حدود سى آیه از قرآن مربوط به شفاعت است که به چند دسته تقسیم مى شوند:
۱- آیاتى که شفاعت را نفى مى کنند، مانند: «یومٌ لا بیعٌ فیه ولا خلّةٌ ولا شفاعةٌ»(۹)، روزى که معامله و دوستى و شفاعت در آن نیست.
۲- آیاتى که شفاعت را مخصوص خداوند مى دانند، مانند: «مالکم من دونه من ولّى ولا شفیع»(۱۰)، غیر از او هیچ یاور و شفاعت کنندهاى نیست.
۳- آیاتى که از شفاعت دیگران با اذن خداوند یاد مى کنند، مانند: «من ذا الذّى یشفع عنده الاّ باذنه»(۱۱)، چه کسى در نزد او (خداوند) شفاعت مى کند مگر به اذنش؟
۴- آیاتى که شرایط شفاعت شوندگان را بیان مى کنند، مانند:
الف: شفاعت براى کسى است که مورد رضایت خدا باشد. «ولا یشفعون الا لمن ارتضى»(۱۲)
ب: براى ظالمان، دوستدار و شفیعى نیست. «ما للظّالمین من حمیم ولا شفیع»(۱۳)
ج: فرشتگان براى کسانى که ایمان آورده اند، دعا واستغفار مى کنند. «ویستغفرون للّذین آمنوا»(۱۴)
با توجّه به آیات فوق، معلوم مى شود که شفاعت بى قید و شرط نیست و شفاعت به اجازه و اذن خداست و شفاعت شونده، باید واجد شرایطى باشد و اگر کسى شرایط شفاعت را دارا نباشد، هر چند همسر پیامبر خدا باشد، مورد شفاعت قرار نمى گیرد. چنانکه همسر نوح و لوط علیهما السلام به علّت فسق، مشمول شفاعت نشدند. «فخانتا هما فلم یغنیا عنهما من اللّه شیئاً و قیل ادخلا الّنار مع الدّاخلین»(۱۵)
بنابراین شفاعتى سازنده است که انسان را با اولیاى خدا پیوند دهد و مانع یأس او شود. ولى اگر ایمان به شفاعت سبب جرأت بر گناه گردد، همانگونه که مسیحیان عقیده دارند که عیسى فدا شد تا گناهان ما بخشیده شود، هرگز قابل قبول نیست.
سؤال: آیا شفاعتِ اولیاى خدا، به معناى ایستادن در برابر اراده ى خدا نیست؟ کسى را که خدا اراده کرده عذاب کند، پیامبر با شفاعت خود جلو آن اراده را نمى گیرد؟
پاسخ: هم کیفر بدکاران و هم اجازه شفاعت به اولیاى خود، اراده و خواست اوست. بنابراین شفاعت اولیاى خدا، چیزى در برابر اراده ى الهى نیست.
سؤال: آیا شفاعت اولیاى خدا به این معناست که رحم آنان از خدا بیشتر است. زیرا خدا مى خواهد عذاب کند و اولیاى او شفاعت مى کنند؟
پاسخ: هم وجود رحم در اولیاى خدا و هم اجازه ى استفاده از آن، از طرف خداست. بنابراین اوست که با رحم و لطف خود، اجازه ى شفاعت مى دهد.
سؤال: آیا شفاعت، اراده ى خدا را تغییر مى دهد؟
پاسخ: اراده ى خداوند در شرائط مختلف یک نوع نیست. اراده خدا بر کیفر گناهکار است، ولى اگر او توبه کند، قهرش را برمى دارد. زیرا شرائط انسان گناهکار با انسان توبه کار فرق دارد. انسانى بخاطر محبّت و ارادت و اطاعت از اولیاى خدا در دنیا، مشمول شفاعت آنان مى شود و دیگرى که مخالف آنان بوده، مشمول نمى شود.
اسباب بخشش گناهان در دنیا سه چیز است:
۱- توبه. «الاّ الّذین تابوا واصلحوا وبیّنوا فاولئک اتوب علیهم وأنا التّواب الرّحیم»(۱۶)
۲- ترک گناهان کبیره. «ان تجتنبوا کبائر ما تنهون عنه نکفّر عنکم سیّئاتکم»(۱۷)
۳- حسنات و کارهاى نیک. «انّ الحسنات یُذهبنَ السیّئات»(۱۸)
ولى در آخرت، راه بخشش فقط شفاعت است.
پیام ها:
۱- ترس از حضور در دادگاه الهى، بدون وجود هرگونه وکیل یا شفیعى، زمینه ى تقویت تقواى الهى است. «واتّقوا یوماً»
۲- در برابر عقاید خرافى و باطل، با قاطعیّت برخورد کنید. «لایقبل، لا یؤخذ»
——————————
۱) بقره، ۱۶۶.
۲) مؤمنون، ۱۰۱.
۳) مرسلات، ۳۶.
۴) شعراء، ۸۸.
۵) ممتحنه، ۳.
۶) الحاقه، ۲۹.
۷) انبیاء، ۲۸.
۸) حدید، ۱۵.
۹) بقره، ۲۵۴.
۱۰) سجده، ۴.
۱۱) بقره، ۲۵۵.
۱۲) انبیاء، ۲۸.
۱۳) غافر، ۱۸.
۱۴) غافر، ۷.
۱۵) تحریم، ۱۰.
۱۶) بقره، ۱۶۰.
۱۷) نساء، ۳۱.
۱۸) هود، ۱۱۴.
برگرفته از دانشنامه قرآنی نسیم رضوان
ما تا ظهور ایستاده ایم
اللهم عجل لولیک الفرج

.:بــســم رب الــعــبَـــاس(ع) :.