روایات سبک زندگی اسلامی

"رسول خدا(صلی الله علیه و آله) شش چیز از اخلاق قوم لوط در این امت است: پوشیدن روپوش بلند از روی تکبر که بر زمین کشیده می‌شود، گشودن و باز گذاشتن دکمه‌های پیراهن و قبا و ...؛ نیز می‌فرماید: هر کس لباس فاخر بپوشد به تکبر گراید و متکبر در آتش دوزخ است.

"هرگاه برهنه می‌شوید شیطان با چشم طمع به شما می‌نگرد، پس خود را بپوشانید."

"کفش راحتی و سبک بپوشید و همانند اهل کتاب نباشید، کفش خوب و لباس پاکیزه بپوشید"

"هرگاه امت من از پوشیدن کفش‌ها و نعلین‌های پاره پاره و وصله دار دریغ نکنند خدا بر آنان آسان گیرد"

"هلاکت زنان امت من در دو چیز است: طلا و لباس نازک/ ای علی هر مردی از همسرش اطاعت کند خدا او را به رو در جهنم افکند. حضرت علی علیه السلام پرسید: این چه اطاعتی است؟، فرمود: در پوشیدن لباس نازک به وی اجازه دهد؛ همان گرامی به علی علیه السلام فرمود: ای برادر! به تو سفارشی می‌کنم آن را رعایت کن که شاید خدا سودی به تو برساند: لباس خشن و مناسب اندام بپوش تا غرور و تکبر تو را نگیرد؛ همچنین فرمود: از خصلت‌هایی که موجب هلاکت قوم لوط شد پوشیدن حریر(ابریشم) بود."

"شش چیز از اخلاق قوم لوط در این امت است: پوشیدن روپوش بلند از روی تکبر که بر زمین کشیده می‌شود، گشودن و باز گذاشتن دکمه‌های پیراهن و قبا و ...؛ نیز می‌فرماید: هر کس لباس فاخر بپوشد به تکبر گراید و متکبر در آتش دوزخ است."

"رسول خدا(صلی الله علیه و آله) امتش را از دست کردن انگشتر طلا و پوشیدن انواع لباس زرباف و ابریشمی و ارغوانی نهی فرمود."

"کفش باریک و نوک دراز نپوشید، چرا که آن، کفش فرعون است و نخستین بار او آن را پوشید."

"رسول خدا(صلی الله علیه و آله) مردان را از پوشیدن لباس زنان و زنان را از پوشیدن لباس مردان نهی می‌فرمود."

"رسول خدا(صلی الله علیه و آله) از انگشت نما شدن در هر دو سو(افراط و تفریط) نهی فرموده است: نرمی و بلندی لباس یا تفریط در ضخامت، زبری و کوتاهی آن و نیز می‌فرماید: لباسی که در زیبایی یا زشتی شهرت دارد نپوشید و نیز می‌فرماید: هر کس لباس شهرت بپوشد خدا از او رو گرداند تا وقتی که آن را کنار نهد و همچنین می‌فرماید: هر کس در دنیا لباس شهرت بپوشد خدا روز قیامت لباس ذلت بر او بپوشاند."

از این نوع روایات سبک زندگی اسلامی که از چهارده معصوم(علیهم السلام) نقل شد در "مفاتیح الحیات" کم نیستند. تمام جملات زیبای مذکور از امامان و پیامبر گرامی اسلام است که می‌بینیم کوچکترین نکات مبتلابه امروز ما را مورد اشاره قرار داده‌اند.

«حجاب» حق‌الناس است یا حق‌الله؟

«حجاب» حق‌الناس است یا حق‌الله؟
آیت‌الله جوادی آملی تأکید کرد: زن باید کاملاً درک کند که حجاب او تنها ‏مربوط به خود او یا مرد سرپرست او و یا حتی خانواده وی نیست تا بگوید من از حق خودم صرف‏نظر کردم، بلکه حجاب زن، حقى الهى است.
آیت الله عبدالله جوادی آملی با طرح پرسشی درباره وجوب حجاب، به آن در قالب تفسیر و توضیح قرآنی، پاسخ داده است که از نظرتان می گذرد:

* سوال: چرا اسلام بانوان را ملزم به رعایت حجاب کرده است و آیا این الزام براى زن محدودیتى دارد؟‎

‎راه حلّ این شبهه و تبیین حجاب در بینش قرآن کریم این است که زن باید کاملاً درک کند که حجاب او تنها ‏مربوط به خود او یا مرد سرپرست او و یا حتی خانواده وی نیست تا بگوید من از حق خودم صرف‏نظر کردم، مرد بگوید ‏من راضیم و یا اعضاى خانواده رضایت دهند، بلکه حجاب زن، حقى الهى است، ‏لذا مى‏ بینید در جهان غرب و کشورهایى که به قانون غربى مبتلا هستند، اگر زن همسردارى آلوده شد و ‏شوهرش رضایت داد، قوانین آنها پرونده را مختومه اعلام مى‏کنند، اما در اسلام این‌گونه نیست، یعنی حرمت زن،‏ اختصاص به خود زن شوهر و برادر و فرزندانش ندارد به عبارتی اگر همه رضایت دهند، قرآن ‏راضى نخواهد بود، چون حرمت و حیثیت زن بعنوان حق ‏اللَّه مطرح است، خداى سبحان زن را با سرمایه ‏عاطفه آفریده است تا معلّم رقّت بوده و پیام عاطفه بیاورد، حال اگر جامعه‏ اى این درس رقّت و عاطفه را ترک نموده و به ‏دنبال غریزه و شهوت رفتند، به همان فسادى مبتلا مى‏ شوند که در غرب ظهور کرده است. بنابراین کسى نمی‌تواند نسبت به نداشتن حجاب رضایت داشته باشد.

از این جهت است که قرآن کریم مى‏گوید، هر گروهى، اگر راضى هم ‏باشند، شما حد الهى را در برابر آلودگى اجرا کنید، معلوم مى‏شود عصمت زن، حق ‏اللَّه است و به هیچ ‏کسى ارتباط ندارد. قهراً همه اعضاى خانواده، اعضاى جامعه و حتی خود زن، امین امانت الهى هستند. زن ‏به عنوان امین حق ‏اللَّه از نظر قرآن مطرح است، یعنى این مقام، حرمت و حیثیت را خداى سبحان (که ‏حق خود اوست)، به زن داده و فرموده است: این حق مرا به عنوان امانت حفظ کند، آن‌گاه جامعه به صورتى ‏درمى‏آید که شما در ایران مى‏ بینید، جهان در برابر ایران خضوع نموده است، زیرا که در مسأله جنگ تا آخرین ‏لحظه، صبر نمود و کارى که برخلاف عاطفه، رقت، رأفت و رحمت باشد انجام نداد. با این که دشمنان او از ‏آغاز، حمله به مناطق مسکونى، کشتار بى رحمانه بى‏ گناهان و غیر نظامى‏ ها را مشروع نمودند.‏‎ ‎

جامعه ‏اى که قرآن در آن حاکم باشد، جامعه عاطفه است، راز این امر نیز در این است که نیمى از جامعه را ‏معلمان عاطفه که همان مادران می‌باشند، به عهده دارند چه بخواهیم، چه نخواهیم، چه بدانیم و چه ندانیم اصول ‏خانواده درس رأفت و رقّت مى ‏دهد، و رأفت و رقّت در همه مسائل کارساز است‎

زیباترین دلیل برای نگاه نکردن به دختران خیابانی

زیباترین دلیل برای نگاه نکردن به دختران خیابانی
وقتی در کوچه های شلوغ قدم می زنی، خیلی باید مراقب توجیه های شیطان باشی. حتی یک لحظه هم نباید از دلایل خود برای نگاه نکردن به نامحرم غافل شوی. چرا که با یک لحظه غفلت هم چیزی را از دست خواهیم داد.

وقتی برای حفظ سلامت جنسی جامعه چشم می پوشی، بازهم نفعی هست که تو را به آن وا می دارد. اما راهی هست برای اینکه از حتی برای طمع به این نفع هم نباشد.

 

برای فرو بستن چشم هایم، بهانه ای زیباتر از اینکه خداوند گفته ای مومن به من! چشمت را از نگاه ناروا فرو بند، پیدا نکردم.

 

قُلْ لِلْمُۆْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذٰلِکَ أَزْکَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ‌

 

به مردان با ایمان بگو: «دیده فرو نهند و پاکدامنى ورزند، که این براى آنان پاکیزه ‏تر است، زیرا خدا به آنچه مى‏ کنند آگاه است.» سوره مبارکه نور – آیه ۳۰

 

راه درمان (نگاه به نامحرم) چیست؟

راستی راه درمان این همه فساد و ابتذال و ناهنجاری و ولنگاری که در اجتماع ما مشاهده می شود،چیست؟!

 

پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله) در کلامی حکیمانه و برخاسته از منطق وحی،فرمودند:باعِدوا بین انفاسِ الرّجال والنّساء فاِنًَه اذا کانت المعاینةُ واللّقاء کان الداءُ الّذی لا دواء له.

 

بین مردان و زنان(نامحرم) فاصله و جدایی بیندازید (تا کمتر با یکدیگر برخورد داشته باشند) زیرا هنگامی که مردان و زنان با هم تماس داشته باشند و رو در روی یکدیگر قرار گیرند، جامعه به دردی مبتلا خواهد شد که درمان نخواهد داشت.

 

انسان وقتی به خاطر خدا از لذت های زود گذر چشم ‏می پوشد و شهوت خود را مهار می کند ، خداوند در عوض برایش خوشی ها و لذت های کامل تری را نصیب می گرداند
نگاه نکردن به نامحرم فایده ای هم دارد؟

اینکه ما به نا محرم نگاه نکنیم و چشم خود را از گناه حفظ کنیم علاوه بر اینکه تاثیر زیادی بر بالا بردن شخصیت دارد و ارزش اجتماعی ما را بالا می برد فواید بیشمار دیگری نیز دارد :

 

اول ـ رهای قلب از حسرت. کسی که چشم خود را برای دیدن نامحرم آزاد می گذارد حسرتش ‏بیشتر می گردد، آنچه را چشم به قلب انتقال می دهد مضر واقع می شود، چون چشم چیز هایی را می ‏بیند که رسیدن به آن در مقدور شخص نیست، او نمی تواند صبر کند و این نهایت رنج است.‏

 

دوم ـ چشم پوشیدن از نامحرم قلب را نورانی و روشن می سازد و این درخشش در چشم، روی و ‏دیگر اعضای بدن نمایان می گردد، مثل این اینکه نگاه نداشتن چشم ظلمت و افسردگی در پی دارد. ‏

 

سوم ـ نگاه داشتن چشم باعث صحت فراست و حواست انسان می گردد.

 

وقتی که قلب انسان با نور صحت و فراست منور گردید، همانند آیینه ‏جلا دارد می گردد که در آن معلومات همانگونه ای که هست تجلی می کند.

 

چهارم ـ دروازه های علم و دانش برای این شخص باز می گردد، اسباب کسب علم و معرفت ‏برایش به آسانی مهیا می گردند، این خود به سبب منور بودن قلب است، وقتی دل روشن می شود ‏حقیقت اشیاء در آن دیده می شود و برایش به سرعت تمام، شناخت دست می دهد.

 

چشم پوشیدن از نامحرم قلب را نورانی و روشن می سازد و این درخشش در چشم، روی و ‏دیگر اعضای بدن نمایان می گردد، مثل این اینکه نگاه نداشتن چشم ظلمت و افسردگی در پی دارد.

 

این شناخت و ‏معرفت از یکی به دیگری رسوب می کند. کسی هم که چشم خود را کنترل نکرد ، قلبش مکدر و تاریک می شود و دروازه های علم و معرفت به رویش بسته می شوند.‏

 

پنجم ـ این عمل به قلب قوت، ثبات و شجاعت می بخشد، خداوند متعال قدرت بصیرت را با ‏قدرت حجت و استدلال همگام به او می بخشد.

 

‏امام حسن علیه السلام می فرماید : پیروان هوا و هوس کسانی هستند که؛ اگر قاطر ها آنها را پایمال کنند و زیر ‏پای اسب ها شوند، باز هم سایه ی معصیت در دلهایشان است، خداوند از این ابا می ورزد که کسی ‏را خوار و ذلیل کند مگر کسانی را که نا فرمانی او را می کنند.‏

 

ششم ـ این عمل یک خوشحالی روانی به قلب می دهد که از لذت نظر به نامحرم به مراتب ‏خوبتر و زیباتر است، چون این شخص با دشمن خود یعنی شیطان قهر نموده، شهوت خود را لبیک ‏نگفته و بر نفس خود غالب آمده است.

 

انسان وقتی به خاطر خدا از لذت های زود گذر چشم ‏می پوشد و شهوت خود را مهار می کند ، خداوند در عوض برایش خوشی ها و لذت های کامل تری  را نصیب می گرداند.‏

"شما دینتون را فروختید و ما خریدیم"

"جواد فرهنگی" در صفحه گوگل پلاس خود نوشت:
بانوی محجبه ای در یکی از سوپرمارکت‌های زنجیره‌ای در فرانسه خرید می‌کرد؛ خریدش که تموم شد برای پرداخت رفت پشت صندوق. صندق‌دار یک خانم بی‌حجاب و اصالتاً عرب بود. 

صندوق‌دار نگاهی از روی تمسخر بهش انداخت و همینطور که داشت بارکد اجناس را می‌گرفت اجناس او را با حالتی متکبرانه به گوشه میز می‌انداخت. اما خانم باحجاب ما که روبنده بر چهره داشت خونسرد بود و چیزی نمی‌گفت و این باعث می‌شد صندوقدار بیشتر عصبانی بشه ! بالاخره صندوق‌دار طاقت نیاورد و گفت: «ما اینجا توی فرانسه خودمون هزار تا مشکل و بحران داریم این نقابی که تو روی صورتت داری یکی از همین مشکلاته که عاملش تو و امثال تو هستید! ما اینجا اومدیم برای زندگی و کار نه برای به نمایش گذاشتن دین و تاریخ! اگه می‌خوای دینت رو نمایش بدی یا روبنده به صورت بزنی برو به کشور خودت و هر جور می‌خوای زندگی کن!» 

خانم محجبه اجناسی رو که خریده بود توی نایلون گذاشت، نگاهی به صندق‌دار کرد… روبنده را از چهره برداشت و در پاسخ خانم صندوق‌دار که از دیدن چهرهٔ اروپایی و چشمان رنگین او جا خورده بود گفت: «من جد اندر جد فرانسوی هستم…این دین من است . اینجا وطنم…شما دینتون را فروختید و ما خریدیم.

حجاب یه مساله عقلیه!


آقا اصلا دین رو میذاریم کنار

بیا اصلا قرآن رو میذاریم کنار


حجاب یه مساله عقلیه!

هر عقل سالمی میتونه قبول کنه

به یه خانم بگو حاضری شوهرت 99% عشقش مال تو باشه 1% واسه یه زن دیگه؟!

کسی هست بگه حاضرم؟!

پس همونطور که دوس داری شوهرت عشقش مال تو باشه

جوری ازخونه بیرون نرو عشق شوهر مردمو بدزدی!

یه جور لباس نپوش آرایش نکن که 1% عشق یه مردو مال خودت کنی

زن مسلمان باید آنچنان در میان مردم رفت و آمد کند که علائم عفاف و وقار و سنگینى و پاکى از آن هویدا باشد!


امان از غفلت!

همه چیزش درست بود

فکر میکرد باحجاب است

فکر میکرد نماز خوان است(1)

فکر میکرد کارش درست است

فکر میکرد به بهشت می رود!(2)

امــّـــا

امـــــآن از غفلت!

همه اش در حد یک فکــــر بود.

نه تنـــها،

بهشــت خود را به کوهــان شتــری فروخت،

بلـــکه

لـعنـتِ همیشگی را هم به اِزایـــش خریــده بـود(3)



1.رسول خدا - صلّی الله علیه و آله : زمانی که دیدید زنانی موهای سر خود را مثل برآمدگی پشت شتر نموده و در میان نامحرمان ظاهر می شوند، به آنها بگوئید که نمازشان قبول نیست.«کنزالعمال/ ج 16/ ص 392»

2.پیامبر اعظم صلی الله و علیه و آله : دو گروره از دوزخیان را دیدم که در این زمان هنوز نیامده اند ... زنانی که پوشیده ولی برهنه اند .... سرهایشان را مانند کوهان شتر برجسته می کنند، اینان به بهشت نمی روند و بوی بهشت را که از فاصله ای بسیار زیاد به مشام می رسد، استشمام نمی کنند. «میزان الحکمه/ج1/ص530»

3.رسول خدا - صلّی الله علیه و آله: در آخر الزمان از میان امت من زنانی خواهند آمد که پوشش دارند اما برهنه اند و بر سرهایشان بر آمدگی مانند کوهان شتر خراسانی وجود دارد ... پس آنان را لعنت کنید که ملعونند. «صحیح مسلم /ج6/ص168»

بگوبه آنان آتش جهنم سوزان تراست.

http://68upload.ir/images/26099337886957393330.jpeg

حجاب چیه مهم اینه که دل آدم پاک باشه

دوست داشتن به دله ،  بی خیال ظاهر
بهش گفتم: امام زمان عج رو دوست داری؟
گفت: آره ! خیلی دوسش دارم
گفتم: امام زمان حجاب رو دوست داره یا نه؟
گفت: آره!
گفتم : پس چرا کاری که آقا دوست داره انجام نمیدی؟
گفت: خب چیزه!…. ولی دوست داشتن امام زمان عج به ظاهر نیست ، به دله
گفتم: از این حرف که میگن به ظاهر نیست ، به دله بدم میاد
گفت: چرا؟
براش یه مثال زدم:
گفتم: فرض کن یه نفر بهت خبر بده که شوهرت با یه دختر خانوم دوست شده و الان توی یه رستوران داره باهاش شام می خوره. تو هم سراسیمه میری و می بینی بله!!!! آقا نشسته و داره به دختره دل میده و قلوه می گیره.عصبانی میشی و بهش میگی: ای نامرد! بهم خیانت کردی؟ بعد شوهرت بلند میشه و بهت میگه : عزیزم! من فقط تو رو دوست دارم. بعد تو بهش میگی: اگه منو دوست داری این دختره کیه؟ چرا باهاش دوست شدی؟ چرا آوردیش رستوران؟ اونم بر می گرده میگه: عزیزم ظاهر رو نبین! مهم دلمه! دوست داشتن به دله…
دیدم حالتش عوض شده
بهش گفتم: تو این لحظه به شوهرت نمیگی: مرده شور دلت رو ببرن؟ تو نشستی با یه دختره عشقبازی می کنی بعد میگی من تو دلم تو رو دوست دارم؟ حرف شوهرت رو باور می کنی؟
گفت: معلومه که نه! دارم می بینم که خیانت می کنه ، چطور باور کنم؟ معلومه که دروغ میگه
گفتم: پس حجابت….
اشک تو چشاش جمع شده بود
روسری اش رو کشید جلو
با صدای لرزونش گفت: من جونم رو فدای امام زمانم می کنم ، حجاب که قابلش رو نداره
از فردا دیدم با چادر اومده
گفتم: با یه مانتو مناسب هم میشد حجاب رو رعایت کرد!
خندید و گفت: می دونم ! ولی امام زمانم چــــــادر رو بیشتر دوست داره
می گفت: احساس می کنم آقا داره بهم لبخنــــــــــد می زنه

بوت های بلندیا..........!!!!؟

[تصویر: Besm_Prestige.png]



مدتی بود در فکر این بودم که این مطلب رو کامل بکنم ، تا این که لغتی به چشمم خورد ، که منو به تکمیل این مقاله ترغیب کرد.


چکمه های بلند!


[تصویر: F_U_C_K_B_O_O_T_S_Prestige.jpg]


بوت یا همان چکمه های بلند چندسالیست به وفور در ویترین مغازه ها دیده شده و با استقبال خوب مردم مواجه گشته است.

توجه شما را به چند دیالوگی بین خانومی خارجی که به ایران سفر کرده بود با خانومی ایرانی جلب می کنم...

ادامه نوشته

ای چادر! چقدر غریبی..

ای چادر! چقدر غریبی..

هنوز از در حرم بیرون نیامده بود که چادرش را برداشت؛ روسریش را شل تر کرد و آهی کشید و گفت: داشتم خفه می شدم. همینطور که بهش نگاه می کردم،
چشمم به کیفش افتاد که شاید ۲-۳ کیلویی بود خواستم بگویم،
ای چادر! چقدر غریبی؛ 1350133850161537 large 300x225 ای چادر! چقدر غریبی
که صدای تق تق کفش هایش توجه مرا به خودش جلب کرد، کفش هایی با پاشنه های آنچنانی که حتی راه رفتن را به سختی انجام می داد و گفتم: ای چادر! چقدر غریبی .
چقدر غریبی که حاضرند کیف پر از وسایل تباهیشان را ساعت ها بر دوش بکشند،
اما وزن کم تو را تحمل نکنند.

ای چادر! چقدر غریبی؛
اگر با کفش های پاشنه بلندشان و …..صد بار زمین بخورند با خنده بلند می شوند اما کافیست یک بار با تو برایشان اتفاقی بیفتد، چقدر سریع کنارت می زنند و برای کنار زدنت فلسفه می بافند و آیه توجیه می کنند.
حجاب، سکوی پرواز زن به سمت آسمان است نمی دانم چرا برخی به زمین عادت کرده اند؟
به نظر شما راه رفتن با کفش های پاشنه بلند و گرفتن کیف سخت تر است یا پوشیدن چادر؟

لذت حجاب

به نام خداوند رحمان و رحیم

18476714066231906820 300x199 لذت حجاب

لذت حجاب را درک کرده‌ای؟

حجاب = لذت و شادی معنوی

حجاب، لذت و شادی معنوی را برای یک بانوی مسلمان به ارمغان می‌آورد.

بسیار لذت‌بخش است وقتی وارد مغازه‌ای می‌شوم و می‌پرسم: آقا! این‌ها قیمتش چنده؟

و فروشنده جوابم را نمی‌دهد؛

دوباره می‌پرسم: آقا! این‌ها چنده؟

فروشنده که محو موهای رنگ کرده زن دیگری است، من را اصلاً نمی‌بیند.

باز هم سۆالم بی‌جواب می‌ماند و من، خوشحال، از مغازه بیرون می‌آیم.

نمی‌دانید چه لذتی دارد وقتی در خیابان و دانشگاه و… راه می‌روید و صد قافله دل، همراه شما نیست…

نمی‌دانید چه لذتی دارد وقتی سیاهی چادرم،

دل مردهایی که چشمشان به دنبال خوش‌رنگ‌ترین زن‌هاست را می‌زند.

نمی‌دانید چه لذتی دارد، وقتی شاد و سرخوش، در خیابان قدم می‌زنید؛

در حالی که دغدغه این را ندارید که شاید گوشه‌ای از زیبایی‌هاتان، پاک شده باشد!

و مجبور نیستید خود را با دلهره، به نزدیک‌ترین محل امن برسانید تا هر چه زودتر، زیبایی خود را کنترل کنید؛و زیبایی از دست رفته‌تان را به صورتتان باز گردانید.

می‌دانید چه لذتی دارد، وقتی مردهایی که به خیابان می‌آیند تا لذت ببرند، ذره‌ای به تو محل نمی‌گذارند؟

می‌دانید چه لذتی دارد، وقتی جولانگاه نظرهای ناپاک و افکار پلید مردان شهرتان نیستید؟

می‌دانید چه لذتی دارد، وقتی کرم قلابِ ماهیگیریِ شیطان برای به دام انداختن مردان شهر نیستید؟

می‌دانید چه لذتی دارد، وقتی می‌بینی که می‌توانی اطاعت خدایت را بکنی؛ نه اطاعت هوای نفست را؟

می‌دانید؛ واقعاً می‌دانید که چه لذتی دارد وقتی در خیابان راه می‌روید؛

در حالی که یک عروسک متحرک نیستید؛ یک انسان رهگذرید.

واقعاً چه لذتی دارد این حجاب. لذتی وصف ناشدنی…

خدایا؛ لذت حجابم مدام باد…

 

 

ما تا ظهور ایستاده ایم

اللهم عجل لولیک الفرج


آیا مشکی کراهت دارد؟

مگر كراهت رنگ مشكی در دین اسلام یك حقیقت نیست؟ پس كدام دلیل سبب می‎شود در یك جامعه‌ی اسلامی ما مبلغ رنگ سیاه شویم؟آیا چادر مشکی کراهت دارد؟



در روان‏شناسي رنگ‏ها مي‏خوانيم که رنگ سياه نمايان‏گر مرز مطلق است . لذا کسي که رنگ سياه مي‏پوشد، مي‏خواهد نشان دهد که مرزي را ايجاد کرده است . اما اين که اين مرز براي چيست، در موقعيت‏هاي مختلف ممکن، است متفاوت باشد . گاه لباس سياه را در ماتم و عزا مي‏پوشند، براي آن که نشان دهند بين آن‏ها و عزيزشان فاصله افتاده و مرز زندگي آن‏ها را از هم جداکرده است و يا براي آن که نشان دهند که در حريم خانه و خانواده‏ي آن‏ها حادثه‏اي رخ داده است که انجام برخي از کارهاي معمولي که ساير خانواده‏ها انجام مي‏دهند، براي آنان ميسر نيست .

اما گاهي هم سياه مي‏پوشند، نه براي عزا و ماتم بلکه براي مشخص کردن مرزها و حريم‏هاي اجتماعي و حجاب يک خانم مسلمان با چادر سياه از اين دسته است .
وقتي که خانمي چادر مشکي به سر مي‏کند و با وقار و متانت تمام قدم به عرصه‏ي اجتماع مي‏گذارد، با اين نحوه‏ي پوشش مي‏خواهد نشان دهد که هرکسي حق ندارد به اين حريم پاک، مقدس و خصوصي وارد شود . اين حريم، حريم حرمت، حيا و احترام است، نه جاي هرزگي، آلودگي و هوس بازي . در واقع او با حجاب مشکي و چادر سياه، بين خود و مردان نامحرم مرزي عاقلانه ايجاد مي‏کند، او با اين سياهي ظاهري اما ريشه دار در درون خود مي‏خواهد نگاه تيز و برنده‏ي هرزگي و ابتذال را بشکند و نگذارد در حريم عفاف، پاکي و نجابت اونامحرمي وارد شود و حرمت او را از بين ببرد . لذا چادر مشکي به منزله‏ي حرمت و احترام است . مرز ادب، کرامت، حيا و عفت است . مرز آداب است و نشان مي‏دهد که در اين محدوده بايد حريم را نگه داشت و به صاحب حرم باديده‏ي احترام و ادب نگريست .

چرا رنگ پرده خانه کعبه با وجود کراهت رنگ سیاه ، سیاه است . چرا سفید یا رنگ دیگری نیست ؟
رنگ سیاه، رنگ تشخص و هیبت است و در میان رنگها ابهت بیشتری دارد. در ریشه‌یابی لغات رنگ سیاه در عربی به نام اسود است و به معنی آقایی، برتری و سیادت است. – به جز آن سیادتی که ما بطور اخص استفاده می‌کنیم. سودت ریشه مشترک سیاه و سیادت است. خانه كعبه با آن پرده سیاه و تیره‌ای كه دارد، پر از شكوه و ابهت و جذبه است.

بدحجابی=بی فرهنگی

[تصویر: 27623588761411069933.png]

 بدحجابی=بی فرهنگی

  سلام دوستان بزرگوار

این پست رو  می خوام فارغ از اعتقادات دینی به بررسی اجمالی یک "ضد فرهنگ" بپردازم که یکی از مهمترین عوامل فقر فرهنگی جامعه مون هست!

چند روز پیش دنبال این موضوع بودم که ما ایرانی ها که اینقدر دم از فرهنگ و تمدن ۲۵۰۰ ساله میزنیم،قبل از ورود اسلام به ایران اوضاع زنان و دختران ما از لحاظ حجاب وحیا و عفت چطور بوده؟؟؟ در این باره به بعضی مباحث برخوردم که برام خیلی جالب بود! 

مثل این ماجرا:

هنگامی كه سه تن از دختران كسری (شاهنشاه ساسانی) را به عنوان اسیر همراه غنائم فراوان نزد عُمر آوردند وی دستور داد با آوازی بلند روی آنان فریاد كشند كه پوشش از چهره برگیرند تا مسلمانان آنها را ببینند و خریداران بیشتر با پول زیادتری پیدا شوند. دوشیزگان ایرانی از برهنه كردن صورت خودداری كردند، و یك مشت بر سینة نماینده عمر زدند و آنان را از خود دور ساختند!!!

سخن تهمینه همسر رستم:
به گیتی ز خوبان مرا جفت نیست
چون من زیر چرخ كبود اندكیست
كس از پرده بیرون ندیدی مرا
نه هرگز كسی آواز شنیدی مرا

سخن منیژه:
منیژه منم دخت افراسیاب
برهنه ندیده رخم آفتاب

زنان دوره اشکانی

درکتاب «پارتیان» آمده‌است: «زنان عهد اشکانی قبایی تا زانو برتن می‌کردند، با شنلی که برافکنده می‌شد و نیز نقابی داشتند که معمولاً به پس سر می‌آویختند.»

 هنگامی که خشایار شاه به ملکه«وشی» دستور داد که بدون پوشش به بزم بیاید تا حاضران، زیبایی اندام او را بنگرند، وی امتناع نمود و از انجام فرمان پادشاه سر باز زد و به خاطر این سرپیچی، به حکم دادوران، عنوان«ملکه ایران» را از دست داد.
از زمان ساسانیان- که پس از نبوت زرتشت است- افزون بر چادر، پوشش صورت نیز در میان زنان اشراف معمول شد. به گفته ویل دورانت پس از داریوش، زنان طبقات بالای اجتماع، جرأت نداشتند که جز در تخت روان روپوش دار از خانه بیرون بیایند و هرگز به آنان اجازه داده نمی شد که آشکارا با مردان آمد و رفت کنند!!!!!

 حالا خداییش،زنان و دخترانی  که در تصاویر زیر هستن، میتونن اسم خودشون رو بزارن ایرانی؟؟

نمايشگاه مد و آرايش در خيابان‌ها و اماكن عمومي شهر-2نمايشگاه مد و آرايش در خيابان‌ها و اماكن عمومي شهر-2

بد پوششی| بدحجابی| بدحجابی در تهران| برخورد با مانکن های خیابانی| برخورد پلیس با بد پوششی| برخورد پلیس با بدحجابی| تصاویر مبارزه با بدحجابی در تهران| تصاویری از برخورد گشت ارشاد| دختران بد حجاب| زنان بدحجاب| عکس| عکسهای مبارزه با بدحجابی| مانکن های خیابانی| مبارزه با بدحجابی در تهران| مرحله جدید مبارزه با بدحجابی| پسران بدپوشش| گشت ارشاد در تهران| عکس های داغ روز| بد پوششی| بدحجابی| بدحجابی در تهران| برخورد با مانکن های خیابانی| برخورد پلیس با بد پوششی| برخورد پلیس با بدحجابی| تصاویر مبارزه با بدحجابی در تهران| تصاویری از برخورد گشت ارشاد| خرید و فروش سگ| دختران بد حجاب| زنان بدحجاب| سگ بازی 

hejab لباس هاي تحريك كننده و جوانان تشنه

منبع:http://bahman172.blogfa.com/

هان زاغیاربپوشان رخ زیبا,زنهار

[تصویر: 118.jpg]

تعریف و فلسفه حجاب و عفاف

[تصویر: 70162830407839267361.png]
چادرم سند بندگی و عبودیتم را امضا می کند!

می گویند سیاهی ِ چادرم چشم را میزند!


چشم آدم های حریص و هرزه را


چشم را که هیچ !


خبرندارند تازگی ها دل را هم می زند!


دل آدم های مریض و بیمار دل را!


از شما چه پنهان چادرم دست و پا گیر هم هست!


دست و پای بی بند و باری را می بندد!
 

سخن آغازین

خورشید حقیقت همواره در آسمان دلهاى باورمند طلوع مى کند و با حـضـور نور, ظلمتـهاى ضـلالت غروب مى کند. از آن روز که بـاغبـان هدایت, محمد(ص), پاى بـر گلستان هستى نهاد, بـا دستان الهى خود بـذر حقیقت را در سرزمین وجود انسانها بـیافشاند و معرفت را که دردانه گمشده فطرتها بود, به ارمغان آورد.

آرى; از آن روز گلهاى بینش و بصیرت یکى پس از دیگرى شکفتند و در گستره گیتى عطرافشانى کردند. او نماز را آورد تا ستونى محکم براى بناى انسانیت باشد و تندیسى براى تقوا ساخت بـا حکم روزه, و حـج را که کنگره اى همه ساله بـود, تـا مسلمانان دین بـاور بـه زیارت خدا و بندگان خدا روند و ... .

و آن گاه که اکسیر معرفت در جان مومنان جـاى گرفت و بـرجـهاى بـلند اصول دین و فروع آن از منظر آنان هویدا گشـت, حـکمى دیگر آمد. حکمى به عظمت همه زیباییها و حکمتها; حکم حجاب.

در مدینه, آنجـا که مدنیت و تـمدن جـلوه گر مى شـود, بـاید بـا قانونهاى انسانى و الهى زیست و ((حجـاب)) , قانونى است الهى که تجلى تمدن است.

رسـول خـدا(ص), آن گـاه کـه شـناخـت و معـرفـت, میهمان دلهاى مسلمانان شد, حکم حجـاب را آورد; تـا بـا آگاهى و بـصیرت آن را پذیرا بـاشـند; یعنى احـکام دیگر در مکه بـیان شـد و حـجـاب در مدینه النبى.

در این بحـث از جـمله بـه این مبـاحـث پـرداخـتـه خـواهد شد:

عفاف و حجاب و تعریف آنها, فلسفه حجاب و آثار فردى و اجتماعى آن, ریشه یابى بى حجابى و بدحجابـى در غرب و شرق, بـویژه کشورهاى اسلامى و محدودیتهاى حجاب و تطبیق با جامعه امروز.

فلسفه حجاب وعفاف در ادامه مطلب

ادامه نوشته

خنکای بهشت گوارایتان

[تصویر: 73060717075221691526.png]
تو مےتوانے روسرے نصفہ نیمہ ات را هے بردارے و دوباره بزارے
مےتوانے گاهے بادبزنش کنے
مےتوانے مانتوے سفید کوتاه نازک چسبان بپوشے تا گرمت نشود
فرض کن اینہا بلد نیستند مثل تو باشند
فرض کن اینہا عادت کرده اند بہ این پارچہ ے سیاه در این گرما
فرض کن گرمشان نمےشود
فرض کن تو روشنفکرے و اینہا امل
آخر تو چہ مےدانے چادر ترنم عطر یاس در فضاے غبار آلود دنیاست
آخر تو چہ مےدانے حجاب خنکا و زیبایے بہ وجود هر دختر مےنشاند
تو مےتوانے خوش باشے بہ عرق نکردن در دنیا
خنکاے بہشت گوارایتان دختران چادرے!